بالا تر از تصور آدم
که کدو را
خانه ی سیار مادر بزرگی می کند
بالا می ورد
بدون توجه به ایست ها ی قلبی ما !
من در فکر سقف زندگی می کنم
نه در آرزوی سقف فرهاد
در حسرت خانه ای اجاره ای
همه ی شعر هایم هم
نمی تواند اجاره خانه ام را
یک ذره کم کند
می خندی
به دلقکی که آتش گرفته خندیدن
چقدر می چسبد !
بالا می رود
من مثل ماه به آن نگاه می کنم
مثل رویایی محال !